محمد طاهامحمد طاها، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

◕‿◕قلب مادری◕‿◕

بدون عنوان

  عزیز دل مامان هیچ می دونستی که با تمام وجود عاشقت هستم مـن بـه خـود می گـویـم:   چـه کـسی بـاور کـرد جـنگــل ِ جـان مــرا آتـش ِ عـشق ِ تـو خـاکـستر کــرد؟ ...
29 مهر 1390

پسر گلم برایت دعا می کنم که همیشه هر جا که هستی سالم و سلامت باشی خداوند همیشه نگهدارت باشه

    آموخته ام ... که با پول مي شود خانه خريد ولي آشيانه نه، رختخواب خريد ولي خواب نه، ساعت خريد ولي زمان نه، مي توان مقام خريد ، ولي احترام نه، مي توان کتاب خريد ولي دانش نه، دارو خريد ولي سلامتي نه، خانه خريد ولي زندگي نه و بالاخره ، مي توان قلب خريد، ولي عشق را نه     آموخته ام ... که  تنها کسي که مرا در زندگي شاد مي کند کسي است که به من مي گويد: تو مرا شاد کردي   آموخته ام ... که مهربان بودن، بسيار مهم تر از درست بودن است   آموخته ام ... که هرگز نبايد به هديه اي از طرف کودکي، نه گفت   آموخته ام ... که هميشه براي کسي که به هيچ عنوان قادر به کمک کردنش نيستم  دعا کنم   آموخته ا...
29 مهر 1390

شعر مامانی

دوست دارم شب تا سحر دور شما بگردم مثلتون هیج جایی نیست ، دنیارو هم بگردم دوست دارم شب تا سحر بگم برات میمیرم بگم عاشقتونم شما عزیزترینم واسه ی من شیرینید هر دو تا همیشه بمونید هر دو واسه من عزیزترینید همیشه گوشه ی قلب من میشینید   این شعر  رو برای شوهر گلم و پسر نازم گفتم. بعد ها همیشه این شعرو براشون میخونم :) چه مامان با احساسی. نه؟   ...
29 مهر 1390

با توبودن عالمیست...

کودکم... "تو آرام خفته ای... آنقدر آرام که گویی صدای بال پروانه ها هم می تواند بیدارت کند. ومن مبهوت ازنعمت داشتن تو،آرام گرفتنت درآغوشم و لمس پوست لطیف صورت تو. دستهای کوچکت را تاآنجا که می توانم می بوسم . نگاهت می کنم و لحظه لخظه با توبودن را نفس می کشم که به اندازه یک نفس کوتاه است. همه توانم را برای لذت بردن از نوزادی تو بکار می گیرم که فردای دویدنت حسرت نخورم. شاید اگر آن روز من با تو بدوم، حسرت بی معنی بماند. شاید اگر من هم با تو بزرگ شوم ،قدم های بزرگت راهمراه باشم. نمی خواهم گاه بزرگیت بگویم تکیه گاهم باش .من از تو هیچ نمی خواهم ودعا می کنم که هیچ هم نخواهم . من و پدر ریشه های وجود تو هستیم ه...
29 مهر 1390

اینو هیچ وقت فراموش نکن

فرزند عزیزم: آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی، ا گر هنگام غذا خوردن لباسهایم را کثیف کردم ویا نتوانستم لباسهایم را بپوشم  گر صحبت هایم تکراری و خسته کننده است صبور باش و درکم کن یادت بیاور وقتی کوچک بودی مجبور میشدم روزی چند بار لباسهایت عوض کنم برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور میشدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم... وقتی نمیخواهم به حمام بروم مرا سرزنش و شرمنده نکن وقتی بی خبر از پیشرفتها و دنیای امروز سوالاتی میکنم،با تمسخر به من ننگر وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی حافظه ام یاری نمیکند،فرصت بده و عصبانی نشو وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند،دستانت را به من بده...همانگونه که تو اولین قدمهایت را کنار من...
29 مهر 1390

از همتون سپاسگزارم

سپاسگذارم خدای بزرگ و بخشنده ام... چگونه شکر گویمت؟بر این نعمت شگرف؟بر این معجزه عظیم؟بر این عشقی که در دلم موج میزند و توان مهارش را ندارم؟بپذیر مرا ...بپذیر ناتوانیم را در شکرگزاریت...بپذیرم آنگونه که همیشه مرا پذیرفتی و ضعف هایم را بخشیدی...آنگونه که همواره در آغوشم کشیدی و آلودگی هایم برایت هیچ بود...چونان مادری که کودکش را دوست دارد ماسوای آلودگیهای جسم و روحش و تو مهربانتری از هر مادری...پس بگذار بیارامم در دامان پرمهرت بی هیچ بهانه ای آنگونه که تو آموختی به نوزاد کوچکم که آرام گیرد در آغوش مادرانه ام... سپاسگزارم مادر مهربانم... خوشحالم که درس مادری را از تو آموخته ام...خوشحالم که آموزگار بزرگی چون تو داشته ام در روز...
29 مهر 1390

کاملا مادرانه برای بی نظیرترینم

پسر بی نظیرم هر روز عاشقترت میشوم وهر روز فکر میکنم امروز نهایت عشق است اما.... فردا می اید و من.... خدا را سپاس میگویم از این نعمت عظیم ... مادر بودنم !!! لحظه ایست ان لحظه !!! ان لحظه ای که مرا با تمام وجود نازنینت طلب میکنی... کاش زمان متوقف شود. خلوتی دونفره ؛من و چشمان ناز تو, من و دستان کوچک ت ,عشق من و ارامش تو.. مادرانه هایم ارزانی ات مگر نمیدانند ارزوی من داشتن تو بود؟!! پس دلیل افسوس و دلسوزی برای ترک دانشگاهم چیست... ؟؟؟؟ مگر نمیدانند من در تو خلاصه شده ام... مرا همین حس لحظات ناب بس است...! بی نظیرم؛ بدان برای درس و کار هیچ گاه دیر نیست...اما لحظاتی در زندگی هر کسی هست ...
25 مهر 1390

السلام علیک یاعلی ابن موسی الرضا(ع)

  التماس دعای فراوان از همه ی دوستان       مگذار مرا در اين هياهو آقا .   - تنها وغريب و سر به زانو آقا -   اي كاش ضمانت دلم را بكني -   تكرار قشنگ بچه آهو آقا ....     تـو بـراى عـطـشـم، بـارش بارانستى بـه تـن مـرده من، روح و دل و جانستى آه، اى آبـى آرام! دلـم سـوخـتـه است زخـم دل را تـو فـقط چاره و درمانستى مـن غـريـب آمده ام، مثل شما، اى مولا! تـو انـيـس دل غـمـگـيـن غريبانستى بـاز آهـوى دلـم زار و اسـير غمهاست ضـامـنـم بـاش كـه تو حامى انسانستى     زائری بارانی ام ا...
18 مهر 1390

روز جهانی کودک

    روز جهانی کودک کودک بايد در فضايی سرشار از خوشبختی ، محبت و تفاهم بزرگ شود   هفدهم مهرماه (8 اکتبر) در برخی نقاط دنيا از جمله ايران روز جهانی کودک است.   روز جهاني کودک بهانه اي براي ورود به جهان کودکان است؛ براي ورود به اين جهان بايد آگاهي هاي خود را فراموش کنيم و با ناآگاهي هاي کودکانمان همراه شويم. آموختن زبان کودکانه نيز قدم بعدي است.       اگر تو نبودی جهان، بی خنده های تو معنا نداشت. اگر تو نباشی، هیچ بهاری حتی اگر لبریز شکوفه باشد ـ دیدن ندارد. اگر تو نبودی، باران ها همه دلگیر می شدند و هیچ مادری عاشقانه زیر باران ها، بی چتر لبخند نمی زد. اگر تو نبودی، ...
18 مهر 1390